• 2129
  • 2063 مرتبه
کتاب زندگی در زندگی

کتاب زندگی در زندگی

1399/05/29 04:00:07 ب.ظ

      آدمی در این عالم برای کاری آماده است و مقصود آن است

        در عالم یک چیز است که آن فراموش ‌کردنی نیست.

 

اگر جمله چیز ها را فراموش کنی و آن را فراموش نکنی؛ باکی نیست و اگر جمله را به یاد آری و فراموش نکنی و آن را فراموش کنی، هیچ نکرده باشی.
همچنان که پادشاهی تو را به ده فرستاد، برای کاری معین. تو رفتی و صد کار دیگر گزاردی، چون آن کار را که برای آن رفته بودی نگزاردی، چنان است که هیچ نگزاردی.
پس آدمی در این عالم برای کاری آمده است و مقصود آن است؛ چون آن نمی‌گزارد، پس هیچ نکرده باشد.


enlightenedهدف کتاب زندگی در زندگی شناسایی بالا ترین ارزش ‌های شخصی ‌تان و شفاف ‌سازی آن‌ هاست و این کاری است که فقط خود تان می‌توانید انجام دهید. جیم ران، یکی از برجسته ‌ترین اساتید رشد شخصی، به زیبایی این مطلب را بیان می‌ کند: «شما نمی ‌توانید کسی را استخدام کنید که به جایتان ورزش کند!»


نردبان ارزش ‌های شخصی منحصر به ‌فرد است و هیچ شخص دیگری نمی ‌تواند با پاسخ دادن به سؤالات این کتاب آن را برای شما ترسیم کند.
انسان ‌ها بر مبنای ارزش‌ ها و اولویت ‌های شخصی ‌شان زندگی می کنند.

 

این ارزش ‌ها را می ‌توانیم به صورت یک نردبان تصور کنیم؛ نردبانی که بر بالا ترین پله آن بالا ترین ارزش ما قرار دارد و همانطور که از نردبان ارزش ‌ها پایین می ‌آییم، بر پایین ‌ترین پله، پایین ‌ترین ارزش.

 

اگر بتوانید ترتیب ارزش ‌های خودتان را پیدا کنید و سپس بر اساس بالاترین ارزش ‌های شخصی ‌تان زندگی کنید، به تعالی می ‌رسید. زمانی که بر اساس بالا ترین ارزش ‌هایتان اقدام می‌ کنید، پرانرژی ‌تر و بانشاط‌ تر هستید و احساس رضایت درونی بالاتری از خود دارید.


برای رسیدن به تعالی در تمام حوزه‌ های زندگی، داشتن هدف نهایی، سرانجام‌ شناسی و درک معنای زندگی بسیار اهمیت دارد که پیش ‌درآمد آن پیدا کردن سلسله‌‌ مراتب ارزش ‌هاست.

 

این نردبان ارزشی در مسیر سرنوشت انسان ‌ها مانند چراغ راهنمایی است که مسیر را روشن می‌ کند، اما شناخت بالاترین ارزش ‌های شخصی است که تعیین ‌کننده این مسیر است.

اجازه بدهید با ذکر یک مثال درکمان را از موضوع بالاتر ببریم.
نوجوانی را در نظر بگیرید. زمانی که با تبلت بازی می ‌کند، همه تمرکزش روی بازی است. به قدری سرشار از انرژی است که حتی متوجه گذر زمان هم نمی‌شود؛ او مایل است بی ‌هیچ اجباری و بدون اینکه احساس خستگی کند، ساعت ‌ها به بازی ادامه دهد؛ حتی حاضر است همه نیاز های ضروری ‌اش را هم به تعویق بیندازد. جالب است؛ نه؟ او برای اینکه با تبلت بازی کند نیاز به هیچ انگیزه بیرونی ندارد و لازم نیست برای انجام دادن این کار برای او جایزه ‌ای در نظر گرفته شود.
زمانی که یک مرحله از بازی را با موفقیت پشت ‌سر می‌ گذارد، بسیار خوشحال و پر انرژی است و دوست دارد این موفقیت را با دیگران نیز به اشتراک بگذارد، سپس با اشتیاق بیشتری به سراغ مرحله بعدی می‌ رود! در واقع او از اینکه خودش را به چالش بکشد، لذت می ‌برد. او مدام در تلاش است تا چالش‌ های بازی را یکی پس از دیگری پشت ‌سر بگذارد و از هر مرحله که عبور می ‌کند، حس رضایت حاصل از موفقیت و پیروزی سراسر وجودش را پر می‌کند. زمانی‌ که از خواب بیدار می ‌شود، بطور خودکار به سراغ تبلت می ‌رود و همه فکر و ذکرش گذر از مرحله جدید بازی است. گویی تمام شادابی و انرژی ‌اش را از این بازی می ‌گیرد.
حال اگر از این نوجوان بخواهیم که به تکالیف درسی‌ اش بپردازد، اولین درخواستش پاداش بازی با تبلت در قبال انجام تکالیف خواهد بود. او برای انجام دادن تکالیفش بی ‌حوصله است؛ بنابراین مدام آن را به تعویق می‌اندازد و هر لحظه به دنبال بهانه ‌ای است تا از انجام دادن این کار سر باز زند؛ یک‌ بار تشنه است، بار دیگر گرسنه، دفعه بعد هم خوابش می‌ آید و بهانه ‌های بسیار دیگر برای به تعویق انداختن تکالیف؛ تا زمانی که متوجه می ‌شود اگر امشب تکالیفش را انجام ندهد، فردا معلمش او را بازخواست می‌ کند. اینجاست که دیگر دست به دامن مادر، پدر یا دیگر بزرگ‌ ترها می ‌شود تا به او کمک کنند تکالیفش را تمام کند.
چرا این نوجوان برای بازی با تبلت نیاز به هیچ پاداش و تهدیدی ندارد و مشتاقانه، متمرکز و خستگی‌ ناپذیر این کار را انجام می‌ دهد، ولی برای انجام دادن تکالیف درسی‌ اش تمرکز لازم را ندارد و خیلی زود خسته می‌ شود و برای انجام دادن آن نیاز به پاداش یا تهدید دارد؟!

شما چطور؟ آیا کاری هست که برای انجام دادنش نیاز به هیچ انگیزه ‌ای نداشته باشید و با علاقه به آن بپردازید؟ کاری که وقتی مشغول به آن هستید، خستگی برایتان مفهومی ندارد و احساس لذت و شادی وجودتان را لبریز می‌ کند؟
شاید این کار برای شما انجام دادن یک فعالیت ورزشی یا هنری باشد یا حرفه ‌ای که به آن مشغول هستید؛ مثل حسابداری، رانندگی، تعمیرات، مدیریت یا هر شغل دیگری.
لطفاً چند دقیقه ‌ای خودتان را در حال انجام دادن کار مورد علاقه ‌تان تصور کنید و تمام احساساتی را که در هنگام انجام آن کار دوست ‌داشتنی به شما دست می‌ دهد، یادداشت کنید.
آیا احساس شادابی و نشاط دارید؟ آیا احساس می ‌کنید هنگام انجام دادن این کار خستگی‌ ناپذیر هستید؟

 

هنگامی‌ که بر اساس بالا ترین ارزشتان عمل می‌ کنید، استاد سرنوشت خود می ‌شوید و احساس مفید بودن به شما دست می‌ دهد؛ اما زمانی که ارزش‌ های خود را نشناسید، زندگی هدفمندی نخواهید داشت؛ احساس بی ‌کفایتی می‌ کنید و قربانی زندگی می ‌شوید. با مطالعه جدول اهمیت شناخت ارزش‌ های شخصی، استاد سرنوشت خود شوید و خودتان را از قربانی شدن نجات دهید.

 

 

 

نظرات

قوانین ارسال نظر

  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
  • با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی‌یابند بنابراین توصيه مي‌شود از مثبت و منفی استفاده کنید.