ریچارد برانسون : بنیان‌گذار گروه شرکت‌های ویرجین

بدون شک اطلاع یافتن از نحوه زندگی و تفکرات افراد موفق می تواند ما را به موفقیت نزدیک تر کند.

ریچارد برانسون (Richard Branson) یکی دیگر از افراد موفق در جهان است ، که در این مقاله سعی داریم درباره زندگی و تفکراتش حرف بزنیم و از توصیه های او برای رشد و توسعه فردی خود استفاده کنیم.
قطعا او یکی از افراد موفق است و به همین دلیل قصد داریم در این مقاله در مورد او حرف بزنیم. ریچارد برانسون صاحب یک شرکت با 400 شعبه در جهان است و در نوع خود یکی از موفق ترین هاست.

موفقیت های او بدون شک بسیار زیاد و شگفت آور است. او خدمات زیادی را به جهان در صنعت کسب و کار ارائه داده است. داستان زندگی ریچارد برانسون مملوء است از سختی ها و چالش های فراوان، ولی همانطور که بارها دیده ایم افراد موفق به این سادگی ها کم نمی آورند و تا زمان رسیدن به موفقیت دست از تلاش بر نمیدارند. به علاوه آن ها در زندگی خود انگیزه و اشتیاق بسیار زیادی دارند و البته ریچارد برانسون نیز اینگونه بوده است.

در ادامه به طور مختصر با چالش ها و اهداف ریچارد برانسون آشنا خواهیم شد :

1- شروع از نقطه صفر

همانند دیگر افراد موفق که از یک جایی شروع کردند، ریچارد برانسون نیز در سال 1967 پس از ترک تحصیل شروع به راه اندازی اولین کار خود کرد. او به عنوان ناشر، مجله ای را درباره کودکان تاسیس کرد، اما درآمدی را برایش به همراه نداشت. اوضاع مالی او کم کم رو به وخامت می رفت و برانسون تصمیم گرفت به جای دست روی دست گذاشتن مسیر کاری خود را تغییر دهد و به سمت ضبط آلبوم های موسیقی برود.

2- تجربه شکست پس از احداث شرکت هوایی ویرجین آتلانتیک

در سال 1984 او به فکر راه اندازی و احداث یک شرکت هواپیمایی افتاد و ایده های جالب و نوآورانه برای ایجاد تجربه ای جدید برای مسافران در سر داشت. در اولین آزمایش، هواپیمای شرکت مورد اصابت گروهی از پرنده ها قرار گرفت و باعث شد که خسارت زیادی به هواپیما وارد شود. بعد از این ماجرا برانسون باید برای آماده سازی پرواز بعدی بودجه ای را تامین می کرد ولی این کار بسیار سخت بود. در نهایت او با امتحان کردن راه هایی دیگر توانست بودجه لازم را تامین کند.

3- تجربه شکستی دیگر در یک تجربه ای دیگر

برانسون در سال 1994 وارد صنعت تولید نوشابه شد و هدفش نیز رقابت با غول هایی مثل کوکاکولا و پپسی بود. او توانست یک نوشابه را راهی بازار کند ولی محصول ارائه داده شده تمایز چندانی با بقیه محصولات نداشت و او بار دیگر شکست خورد. ولی این شکست یک درس بزرگی را به او یاد داد و این درس بزرگ این بود که برای رسیدن به موفقیت بالا نیاز به انجام یک کار متمایز دارد.

4- ماجراجویی های برانسون و درس گرفتن از هر اتفاقی

یکی از ویژگی های برانسون این است که او از هر اتفاقی درس می گیرد. مثلا زمانی که او تصمیم گرفت با بالن به اقیانوس اطلس برود، حجم زیادی از سوختش را از دست داد و در این بین با مشکلات زیادی مواجه شد ولی او دست از تلاش برنداشت و توانست بر این مشکل قایق آید. او از این ماجرا یک درس مهم گرفت و این درس این بود که باید در برابر سختی ها و مشکلات شکیبا و مقاوم بود و هیچ گاه دست از تلاش بر نداشت.

5- شکستی دیگر در صنعت خودرو

او در رقابت در صنعت خودرو چندان موفق نبود و دلیل این ناکامی نیز این بود که او برای فروش خودروهایش از روش فروش آنلاین استفاده کرد ولی این روش در آن زمان چندان مورد استقبال عمومی واقع نشد.

6- شکست این بار در زمینه مد و لباس

ماجراجویی و شکست ناپذیری برانسون این بار او را وا داشت که توانایی خود را در زمینه مد محک بزند. جالب است بدانید او در یکی از مراسم افتتاحیه و رونمایی از لباس عروس، خود لباس عروس را پوشید ولی متاسفانه این کار او نیز راه به جایی نبرد. با وجود شکست های فراوان بازهم برانسون قابل تحسین است و دلیل این است که او به هیچ وجه شکست را قبول نمی کند و اگر در یک مسیر شکست بخورد مسیر دیگری را امتحان می کند.

7- شکست در زمینه موسیقی

ریچارد برانسون در سال 2005 با راه اندازی یک وب سایت و قرار دادن موسیقی های مختلف در آن قصد داشت که از طریق دانلود کردن آن آهنگ ها از سوی کاربران، درآمد داشته باشد ولی این پروژه او هم به دلیل عدم استقبال مردم از این طرح شکست خورد.

شکست یکی از ایستگاه هایی است که در مسیر موفقیت حتما به آن برمی خوریم. با خواندن جملات ریچارد برانسون متوجه می شویم که او با تمام این شکست ها هیچ گاه ناامید نشده و همیشه به تلاش خود ادامه داده است. با مطالعه کتاب زندگینامه ریچارد برانسون متوجه می شوید که او همیشه به دنبال راه رسیدن به موفقیت است و شکست برای او معنایی ندارد.