تعیین اهداف، یک روش فعالانه برای توسعه مهارت های شما و دستیابی به موفقیت است؛
همچنین می تواند احساس مفید بودن را در شما ایجاد کند. انجام کارها با داشتن هدف میتواند تجربیات و دانش های جدیدی را برای شما به ارمغان بیاورد و درس های زیادی به شما بیاموزد. متاسفانه بیشتر افراد در فرایند تعیین اهداف، عملکرد درستی ندارند و همین امر موجب شکست خوردن آن ها میگردد؛ بنابراین چه بخواهید اهداف جدیدی برای خود معین کنید و چه اهداف پیشین خود را دنبال کنید، باید آن ها را اصلاح کنید.
در این مطلب به( 6 اشتباه رایج در تعیین اهداف) اشاره میکنیم که در زمان هدفگذاری باید از آن ها اجتناب کنید.
1. اهداف شما واضح و روشن نیست.
هدفگذاری در ظاهر پرماجرا و سرگرم کننده است و به نوعی حس افراد موفق را در انسان ایجاد میکند. یکی از موانع هدفمندی انسان، مشخص نبودن هدف است که پیگیری آن را نیز دشوار میکند. دستیابی به هر هدفی که واقعا معنادار باشد، در اغلب اوقات با مسیری پیچیده و فراز و نشیب های بسیار همراه است و اگر شما به طور دقیق و واضح از مقصد خود آگاه نباشید نمیتوانید انگیزه خود برای ادامه دادن را حفظ کنید.
برای ادامه این مسیر سخت و پرچالش، باید انگیزهای درونی داشته باشید؛ پس از خود بپرسید :
• آیا این هدف برای من است یا شخص دیگری؟
• آیا این هدف با ارزش های من همسو میباشد؟
• چرا من میخواهم به این هدف برسم؟
2. تعریف دقیقی از موفقیت ندارید.
اگر نمی دانید مقصد نهایی شما کجاست، انجام هرگونه اقدامی برای رسیدن به موفقیت، یک دور باطل است. داشتن درک روشنی از آنچه می خواهید و راهی برای تشخیص زمان رسیدن به آن، دو مورد از مهمترین عوامل موثر در رسیدن به هدف است. شاید به همین دلیل است که در تکنیک «هدفگذاری به روش هوشمندانه» اهداف باید قابل اندازه گیری باشند. این کار برای ثابت کردن خودتان به دیگران نیست؛ بلکه برای ثابت کردن خودتان به خودتان است. از مبهم بودن خودداری کنید و هدف نهایی و مقصدی که آرزوی رسیدن به آن را دارید، به طور دقیق مشخص کنید.
3. کنترل کافی بر روی اوضاع ندارید.
زمانی که شما کنترل کافی روی اوضاع نداشته باشید، رسیدن به هر هدفی ممکن است چالش برانگیز باشد. بسیاری از هدف های شما به مشارکت با حمایت دیگران نیاز دارند و تنها با کمک آن هاست که پیشرفت شما معنا مییابد؛ اما با این وجود باز هم کنترل نهایی وضع موجود در دستان شماست. در طی فرایند توسعه فردی فرصتی برای ارتباط با دیگر افراد در نظر بگیرید تا بتوانید حمایت آنان را جلب کنید؛ همچنین به این فکر کنید که باید چه تصمیماتی بگیرید و چه کسی مسئول این تصمیمات است.
4. اهداف شما به اندازه کافی بزرگ نیست.
فرایند تعیین اهداف، مانند نوشتن برنامه ریزی روزانه نیست واهداف شما باید دست کم هیجان انگیز یا ترسناک باشند. اگر درباره حرف زدن در مورد اهداف خود خجالت نمیکشید، پس این اهداف به اندازه کافی بزرگ نیستند. اهداف بزرگ برای محقق شدن به تلاش زیاد و مسیری طولانی نیاز دارند. اگر اهداف شما بسیار کوچک باشند میتوانند احساس نارضایتی و عدم تغییر را در شما به وجود آورند.اگرچه داشتن چندین هدف همزمان غیرمعمول نیست؛اما دامنه و زمان رسیدن به آن ها باید متفاوت بوده و یکی از آن ها باید حتما کمی ترسناک به نظر برسد و همین امر که سبب رشدشما خواهد شد.
5. منابع مناسبی در اختیار ندارید.
یکی دیگر از دلایل نرسیدن به هدف نیز این است که هنگام تعیین اهداف و تدوین برنامه برای تحقق آن ها، منابعی که برای موفق شدن نیاز دارید به درستی تعیین نمیکنید. برخی محدودیت ها میتوانند تاثیر مستقیمی برا توانایی های شما جهت رسیدن به موفقیت داشته باشند و باید در فرایند برنامه ریزی موردتوجه قرار بگیرند.
پس با دقت به سوالات زیر پاسخ دهید.
• هزینه این هدف از نظر مالی چقدر است؟
• دستیابی به این امر به چه مقدار زمان نیاز دارد؟
• آیا این هدف به تجهیزات یا امکانات دیگری نیاز دارد؟
• آیا تحقق این هدف به شخصی غیر از شما وابسته است؟
6. برای دستیابی به هدف خود پافشاری نمیکنید.
اگر بپرسید چه عملی باعث ناکامی برای رسیدن به آرزوها است؟ بدون شک ادامه ندادن و زود خسته شدن یکی از آن هاست. یکی از رایجترین اشتباهاتی که بیشتر افراد در زمان تعیین اهداف مرتکب میشوند، انتظار زودبازده بودن آن اهداف است. روند رسیدن به اهداف، به ندرت به روشی که شما در نظر داشتید به پیش میرود؛ ولی بسیار مهم است که خسته نشوید و در این مسیر به جلو حرکت کنید.
مسیر تعیین اهداف میتواند زندگی شما را دستخوش تغییر کند. در اغلب اوقات، دستیابی به یک هدف میتواند به هدف دیگری منجر شود و یک تغییر رویه یا طرز فکر را در شما ایجاد کند. در واقع میتوان گفت که هدفگذاری وسیلهای است برای انگیزه داشتن در مسیر رسیدن به اهداف. بنابراین با داشتن برنامه ریزی مناسب و طراحی فرایند، شما خود را برای دستیابی به موفقیت های بزرگ آماده خواهید کرد.